فهرست مطالب

نشریه فیزیولوژی ورزش و فعالیت بدنی
سال ششم شماره 1 (بهار و تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/21
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدعلی آذربایجانی، مقصود پیری، سکینه ادیبی* صفحات 811-820
    هدف
    از این مطالعه، بررسی اثر تمرین استقامتی و مکمل سازی عصاره آبی بذر شنبلیله (AEFS) بر سوپراکسیداز دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) در موش های دیابتی شده نر بود. روش شناسی: 80 سر موش نر پس از دیابتی شدن به روش تزریق درون سفاقی در شرایط استاندارد 12 ساعت نور و 12 ساعت تاریکی همراه با آب و غذای یکسان به 8 گروه: تمرین استقامتی (ET)، تمرین استقامتی و دوز g/kg87/0 از عصاره شنبلیله (ET-F1)، تمرین استقامتی و دوز g/kg74/1 از عصاره شنبلیله (ET-F2)، دوز شنبلیله g/kg87/0 (F1)، دوز شنبلیله g/kg74/1 (F2)، گلی بن کلامید (G)، گلی بن کلامید و تمرین استقامتی (ET-G) و کنترل دیابت (CD) تقسیم شدند. تمرینات استقامتی شامل شنا در تانکر به مدت 8 هفته و 5 جلسه یک ساعتی در هفته بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه های خون از قلب حیوان گرفته شده و برای اندازه گیری سوپر اکسیداز دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    تحلیل واریانس یک راهه نشان داد یک دوره مصرف شنبلیله بدون فعالیت بدنی (F1 و F2) نیز موجب افزایش سوپراکسیداز دیسموتاز گروه F1 در مقایسه با گروه CD (001/0 >P ) و نه F2 (05/0 >P ) می گردد، اما میزان افزایشCAT و SOD در موش های دیابتی که دوزهای g/kg87/0 و g/kg74/1 شنبلیله مصرف کرده بودند متفاوت نبود. ترکیب تمرین شنا و شنبلیله در دوزهای مختلف باعث افزایش معنادار و خیلی بیشتری در فعالیت آنزیم های SOD و CAT شد (05/0 >P ).
    نتیجه گیری
    در کل نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمرین شنا و مکمل دهی شنبلیله در موش های دیابتی نر هر یک به صورت جداگانه ظرفیت آنتی اکسیدانی را بهبود می بخشند، اما در صورتی که تمرین شنا و مصرف عصاره آبی شنبلیله همزمان باشد این دو اثر هم افزایی داشته و اثرات تقویت کننده سیستم آنتی اکسیدانی بیشتر.
    کلیدواژگان: استرس اکسیداتیو، سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، تمرین استقامتی
  • شهرام سهیلی، رسول اسلامی، مجتبی ایزدی، علی بنایی فر* صفحات 821-828
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین هوازی بر تغییرات سطح اینترلوکین 10 سرم و نیمرخ لیپیدی در زنان چاق غیرفعال بود. روش شناسی: 31 زن چاق (کیلوگرم بر متر مربع 2/5± 45/32 = نمایه توده بدنی) سالم و غیرفعال با میانگین سن 3/6±51/42 سال، به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (17 نفر)، و گروه کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی شامل سه جلسه 75 دقیقه ای در طول هفته برای مدت شش هفته اجرا گردید. شدت اجرای تمرینات ورزشی در دامنه 55 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه قرار داشت. 24 ساعت پیش از شروع دوره تمرینی و 48 ساعت پس از 6 هفته تمرین هوازی، از همه آزمودنی ها خون گیری در حالت ناشتا به عمل آمد. همچنین، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری تکراری استفاده شد (05/0 ≥ P).
    نتایج
    نتایج نشان داد که 6 هفته تمرین هوازی باعث افزایش معناداری در سطح اینترلوکین 10 سرم (07/0=p )و لیپو پروتئین پرچگال گردید(006/0=p )، همچنین وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن آزمودنی ها نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد(05/0 ≥ P). هرچند، سطوح تری گلیسرید، کلسترول توتال و لیپوپروتئین کم چگال تغییر معنی داری نیافت (05/0 > P).
    بحث و نتیجه گیری
    تمرینات ورزشی هوازی می تواند وضعیت ضد التهابی و نیمرخ لیپیدی را در زنان چاق بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: فعالیت جسمانی، سایتوکاین، لیپوپروتئین ها، چاقی
  • رضا غنیمتی*، خسرو ابراهیم، بهنام سالاری، سمیرا غلامیان، لاله حقوقی راد صفحات 829-838
    هدف پژوهش: هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی و مصرف سیر بر گلوتاتیون سرم و آنزیم های لاکتات دی هیدروژناز و کراتین کیناز مردان غیر فعال پس از به یک جلسه فعالیت وامانده ساز بود. روش پژوهش: در این پژوهش 32 مرد سالم غیرفعال و غیرسیگاری با میانگین سنی (1/2±7/25 سال) به صورت تصادفی در چهار گروه (دارونما، سیر، دارونما- تمرین و سیر- تمرین) تقسیم شدند. چهار گروه، به مدت یک ماه، هر روز 500 میلی گرم سیر یا دارونما مصرف کردند. علاوه بر این دو گروه تمرین در مدت یک ماه مصرف مکمل، سه جلسه در هفته به اجرای تمرینات استقامتی برروی نوارگردان پرداختند. شدت تمرین، 75-60 درصد حداکثر ضربان قلب و مدت آن 45-30 دقیقه تعیین گردید. هر چهار گروه قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و مصرف مکمل یک فعالیت وامانده ساز را که پروتکل بروس در نظر گرفته شده بود انجام دادند. در این تحقیق چهار نمونه خونی قبل و بعد از جلسه فعالیت وامانده ساز از آزمودنی ها به صورت ناشتا گرفته شد.
    نتایج
    تحلیل آماری داده ها، بین مقدار استراحتی گلوتاتیون چهار گروه تفاوت معنا داری را نشان نداد. با این حال غلظت گلوتاتیون سرمی در پاسخ به یک جلسه فعالیت وامانده ساز در سه گروه سیر، دارونما- تمرین و سیر- تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت (001/0=P). سطوح استراحتی لاکتات دهیدروژناز (022/0=P) و کراتین کیناز (001/0=P) در سه گروه نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت. غلظت لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز سرمی در پاسخ به یک جلسه فعالیت وامانده ساز تحت تاثیر تمرین استقامتی و مصرف سیر قرار نگرفت.
    نتیجه گیری
    تمرین استقامتی و مصرف سیر احتمالا می تواند با افزایش فعالیت سیستم ضد اکسایشی گلوتاتیونی موجب کاهش آسیب سلولی استراحتی در مردان غیر فعال شود.
    کلیدواژگان: پروتکل بروس، لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز
  • ویان وثوقی، اعظم حیدرزاده، فتاح مرادی* صفحات 839-848
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین قدرتی بر غلظت کمرین سرم و مقاومت انسولینی در مردان جوان چاق غیرفعال بود. روش شناسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق غیرفعال بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. وزن، درصد چربی، نمایه توده بدن، سطوح در گردش کمرین، انسولین و گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 و با استفاده از آزمون های t همبسته و مستقل و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت.
    نتایج
    تمرین قدرتی غلظت سرمی کمرین (011/0=P) و انسولین (013/0=P) و HOMA-IR (007/0=P) را بطور معنی داری کاهش داد، اما غلظت گلوکز سرم تغییر معنی داری نیافت. همچنین، تغییرات غلظت کمرین سرم متعاقب تمرین با تغییرات غلظت انسولین سرم (012/0=P، 51/0=r) و HOMA-IR (027/0=P، 52/0=r) همبستگی مستقیم داشت، اما همبستگی معنی داری با تغییرات غلظت گلوکز سرم نشان نداد.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد تمرین قدرتی از طریق کاهش سطوح کمرین و انسولین سرم و مقاومت انسولینی می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی و متابولیکی را در مردان جوان چاق غیرفعال کاهش دهد. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، تغییرات سطوح کمرین سرم متعاقب دوره تمرین قدرتی با تغییرات سطوح انسولین سرم و مقاومت انسولینی همبستگی مستقیم دارد.
    کلیدواژگان: تمرین قدرتی، کمرین، انسولین، مقاومت انسولینی، چاق
  • محسن حسن لی، روح الله نیکویی* صفحات 849-858
    هدف تحقیق: هدف از مطالعه حاضر پیش بینی ظرفیت های هوازی و بی هوازی ورزشکاران نخبه با استفاده از تغییرات نسبی لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بود. روش شناسی: 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار سرعتی نخبه به ترتیب با میانگین سن 29/3±5/22و 33/2±33/21، BMI 97/1±21/24 و 18/1±49/22 در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را روی دوچرخه کارسنج تا سر حد واماندگی انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده گازهای تنفسی به طور مداوم و نمونه خونی هر سه دقیقه یک بار جهت اندازه گیری لاکتات جمع آوری شد. آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی به ترتیب به عنوان افزایش ناگهانی در نمودار لاکتات – بار کار و معادل تهویه ای دی اکسید کربن تعریف و تعیین شدند. مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنی دار بودن تفاوت بین متغیر ها با آزمون T- student مشخص گردید. سطح معنی داری برابر با 05/0 انتخاب شد.
    نتایج
    تغییرات نسبی لاکتات در مرحله بافرینگ در گروه سرعتی به طور معنی دار نسبت به گروه استقامتی بالاتر بود (05/0 >P ). همبستگی معنی دار بین تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ و میزان کسر اکسیژن ( 05/0 >P ) و VO2max (05/0 >P ) بدست آمد.
    بحث و نتیجه گیری
    به طور خلاصه نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تغییرات نسبی لاکتات در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران استقامتی و سرعتی متفاوت می باشد. همچنین همبستگی معنی دار یافت شده بین تغییرات لاکتات در این مرحله با شاخص های هوازی و بی هوازی موید این نکته است که می توان از این شاخص در جهت پیش بینی ظرفیت های هوازی و بی هوازی استفاده نمود.
    کلیدواژگان: لاکتات، مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا، ظرفیت های بافرینگ، دوچرخه سواران نخبه
  • سجاد احمدی زاد، مینو باسامی، مهدی هدایتی، هیوا رحمانی* صفحات 859-868
    هدف
    هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سن بر پاسخ سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین به یک جلسه فعالیت استقامتی بود. روش شناسی: چهل و پنج آزمودنی مرد به سه گروه سنی 15 نفری جوان (20- 30 سال. 9/22BMI:)، میانسال (40-50 سال،9/25:BMI) و مسن (60-70 سال، 4/26:BMI) تقسیم شدند. آزمودنی ها در همه گروه ها ، پس از تعیین حداکثر اکسیژن مصرفی، 30 دقیقه فعالیت را با شدت 60 درصد توان هوازی خود بر روی دوچرخه انجام دادند و متعاقب آن 30 دقیقه ریکاوری غیر فعال داشتند. سه نمونه خونی قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت و نیز پس از 30 دقیقه گرفته شد و برای اندازه گیری گلوکز، انسولین، اینترلوکین-6 ویسفاتین آنالیز شدند. مقاومت به انسولین نیز با استفاده از غلظت گلوکز و انسولین محاسبه گردید. جهت بررسی اثر سن بر پاسخ فاکتورهای مختلف از آنوای یک راهه مستقل استفاده شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که بین پاسخ سرمی ویسفاتین به فعالیت حاد استقامتی در گرو های سنی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0 =P) در حالی که تاثیر سن بر پاسخ گلوکز، انسولین، اینترلوکین -6 و شاخص مقاومت به انسولین به فعالیت معنی دار نبود (05/0P).
    بحث و نتیجه گیری
    بر اساس نتایج تحقیق سن عامل موثری بر پاسخ سرمی ویسفاتین به فعالیت حاد استقامتی می باشد، و اینکه ویسفاتین در کاهش مقاومت به انسولین نقش ندارد بلکه احتمالا از طریق مسیرهای دیگری در تعادل انرژی نقش دارد.
    کلیدواژگان: ویسفاتین، فعالیت حاد استقامتی، اینترلوکین-6، NAMPT، سن
  • مسلم بای، سمیه نام دار طجری، مونا رضایی* صفحات 869-876
    هدف
    هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی اثر دو هفته تی پر بر سطح هورمون رشد و کورتیزول خون و عملکرد شناگران زن شهر اراک بود. روش شناسی: در این تحقیق تعداد 30 آزمودنی 12 هفته تحت برنامه تمرینی بیشینه در آب و خشکی قرار گرفتند، سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل (15n=) و آزمایشی (15n=) تقسیم شدند، گروه کنترل با همان رویه سابق به تمرین ادامه دادند و گروه آزمایشی دوره تی پر 2 هفته ای را گذراندند. در طول دوره تی پر شدت تمرین ثابت ماند اما حجم تمرین کاهش پیدا کرد. در ابتدای دوره تمرین، قبل و پس از اجرای دوره تی پر، آزمون سنجش بیشینه اکسیژن مصرفی، خونگیری به منظور ثبت تغییرات هورمونی(کورتیزول و هورمون رشد) در اثر دوره تی پر و تست گیری از عملکرد( 50 و 100 متر) همه نمونه ها انجام گرفت.جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل، از آزمون آماریt همبسته و مستقل در سطح معناداری (05/0P<) استفاده شد.
    نتایج
    پس از انجام دوره تی پر 2 هفته ای، میانگین سطح کورتیزول پلاسمای شناگران تغییر معناداری پیدا کرد(05/0P<)، سطوح هورمون رشد تغییر معناداری نداشت (05/0P>) و عملکرد شنای 50 و 100 متر گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بهبود یافته است(05/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر از وجود دوره تی پر 2-هفته ای در شنا حمایت می کند و به نظر می رسد که از اثربخش ترین شیوه ها جهت کسب نتایج مفید تمرینی باشد.
    کلیدواژگان: حجم تمرین، تغییرات هورمونی، بهبود عملکرد، ورزشکاران، تمرین تی پر
  • سکینه نیک سرشت، وحید تادیبی، احسان حسینی بیدختی، سارا غریبشی، داریوش شیخ الاسلامی وطنی* صفحات 877-884
    هدف
    قرار گرفتن در معرض ارتفاع و محیط هیپوکسی باعث کاهش وزن و انواع مختلف سازگاری های اندوکرینی می شود، که کشف مکانیسم های آن می تواند ابزار جدیدی را برای درمان چاقی و پیشگیری از دیابت در آینده فراهم کند. هدف از این تحقیق بررسی اثر هیپوکسی تناوبی بر میزان گرلین سرم ، انسولین ، قند خون حالت ناشتا و حداکثر اکسیژن مصرفی افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش شناسی: 10 آزمودنی چاق و مبتلا به دیابت نوع 2، با میانگین شاخص توده بدن 4/2±02/32 کیلوگرم بر متر مربع، و دامنه سنی 50 تا 70 سال، داوطلب شرکت در پژوهش بودند. مداخله شامل 15 جلسه هیپوکسی تناوبی در 15 روز مداوم و در هر روز یک ساعت بود. گرلین ، انسولین و قند خون حالت ناشتا در 3 نوبت (پیش آزمون ، روز هفتم ، و پس آزمون) ، در حالی که BMI و Vo2max در 2 نوبت (پیش و پس آزمون) اندازه گیری شدند. حداکثر اکسیژن مصرفی به کمک آزمون تک مرحله ای راه رفتن روی تریدمیل برآورد گردید. غلظت های سرمی گرلین و انسولین به کمک کیت های الایزا اندازه گیری شدند. غلظت گلوکز خون نیز با روش کالری متری مورد سنجش قرار گرفت. جهت بررسی متغیرهای تحقیق از روش های آماری t همبسته ، و آنالایز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
    نتایج
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد قرارگیری در معرض هیپوکسی تناوبی کوتاه مدت (7 روز) و میان مدت (15 روز) تاثیر معنی دار بر سطوح سرمی هورمون های گرلین ، انسولین ، گلوکز و همچنین شاخص توده بدن ندارد. اما، تغییرات Vo2max معنی دار بود (002/0= p).
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق حاضر بیانگر آن است که هیپوکسی تناوبی علیرغم تاثیر مثبت بر Vo2max ، باعث تغییر غلظت هورمون های انسولین ، گرلین و نمایه توده بدن در افراد دیابتی نمی شود.
    کلیدواژگان: هیپوکسی، بیماران دیابتی، گرلین، حداکثر اکسیژن مصرفی